به گزارش گروه بینالملل طبنا(خبرگزاری سلامت)، شبکه المیادین روز جمعه در ادامه ویژهبرنامههای خود به مناسبت سالروز انقلاب اسلامیو انتخابات آتی مجلس ایران که از تهران پخش میشود، در میزگردی به موضوع احزاب سیاسی در ایران، نقش و رسالت اجتماعی آنان و جایگاهشان پرداخت.
در این میزگرد که با حضور حسن غفوریفرد عضو حزب مؤتلفه (اصولگرا) و محمد رضا خباز نماینده سابق و عضو حزب اعتماد ملی (اصلاح طلب) برگزار شد، مطرح شد که احزاب در ایران قدرت ندارند و برای اثرگذار بودن باید قوی باشند. از سویی دیگر در ایران درباره احزاب به دلیل پیشینه تاریخی آن، ذهنیت مثبتی وجود ندارد.
خباز در پاسخ به سوالی درباره اثر و نقش احزاب گفت، باید به شکل مختصر اشاره کنم که ما قبل از انقلاب در مرتبط با سلطنت یا خارج بود. اما بعد از انقلاب، انقلاب زمینه را برای مشارکت مردمیفراهم کرد. اولین حزبی که تشکیل شد جمهوری اسلامیبود که بزرگان کشور مثل شهید بهشتی در آن عضو بودند. این حزب قدرت بزرگی پیدا کرد. بعد از این، احزاب دیگری تشکیل شد و اکنون بیش از دویست حزب در وزارت کشور و خانه احزاب ثبت شده است. در قانون دیده شده که احزاب میتوانند با هم ائتلاف کنند و مثلا به جای ۲۴۰ حزب، ده ائتلاف باشد تا اینطور بتوانند اقبال بیشتری پیدا کنند.
غفوریفرد در پاسخ به سوال مجری المیادین «ملحم ریا» که گفت، طبق صحبت آقای خباز روشن است که احزاب نقش پررنگی در اداره یا حل امور بزرگ از جمله سیاست خارجی ندارند، گفت، حزب در ایران ذهنیتی منفی در ایران ایجاد کرده است. چرا که حزب قبل از انقلاب یا به دربار شاه مرتبط بود یا به خارج از کشور. تا اینکه انقلاب اسلامیپیروز شد. من در شورای مرکزی اولیه جمهوری اسلامیقبل از اینکه انقلاب پیروز شود، عضو بودم. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، حزب جمهوری اسلامیحزب بزرگی شد. تا اینکه به مرور زمان این حزب ضعیفتر شد.
المیادین پرسید در خلال رقابت اصلاح طلبان و اصولگرایان، چرا در دوره دولت محمد خاتمیاین مقدار حزب تشکیل شد. غفوریفرد گفت، وقتی قانون احزاب تدوین شد و قانون برای تشکیل حزب، آسان شد، تعداد احزاب نیز طبعا، بیشتر شد. هر چند که بسیاری از آنان آموزش ندیده بودند یا برنامهای کلی برای حل مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نداشتند.
خباز در ادامه درباره تعداد احزاب گفت، از بیست سال پیش کسانی که عطش تشکیل حزب داشتند، به مرور زمان کمتر شده و رسید به ۱۱۰ حزب. چه بسا کسانی که ذهنیت دیگری از حزب داشتند اما به مرور زمان دریافتند که کارکرد حزب چیز دیگری و بسیار مهمتر از تصور آنان است از جمله این که باید برای حل مشکلات کشور برنامه ارائه کند یا مثلا هر خانواده نیازمند یک پزشک است که باید برای این فکری شود برای همین افراد باید عضو احزابی باشند که از این برنامهها حمایت کنند تا به گوش مسئولان برسد. اما چنین چیزی شکل نگرفته است. یک مثال میزنم. مثلا در ایام محرم شما میبینید که در تهران شاید پنج هزار هیئت مختلف باشد اما مثلا در زنجام شما شاهد یک هیئت بسیار بزرگ هستید که توجه همه را جلب میکند و هیئتی بسیار قوی است چون تشکیل شده از تعداد اعضای زیادی است.
المیادین پرسید، آیا در ایران این ممکن است که یک حزب یا دو حزب باشند که عملا بتوانند بر نهادهای رسمیسلطه یا مثلا بر سیاست خارجی کنترل پیدا کنند بخصوص اینکه ساختار داخلی ایران، ساختار نادری است. و خباز گفت، بله ممکن است. مردم میتوانند به این نقطه برسند که احزابی تشکیل بدهند اما حزبی که اثری نداشته باشد چه سودی دارد؟. الان دارند به این نتیجه میرسند که اینطور نیست که طبق قانون شما بتوانید یک حزب تشکیل بدهید. خب تشکیل دادن که هدف نیست. ما در میان نخبگان عطش زیادی داریم برای تشکیل اما کمکم در حال درک این هستند که تعدد احزاب هدف نیست.
المیادین پرسید، اگر ما در ایران به یک یا دو حزب برسیم، این دو میتوانند مشکلات داخلی مهم یا مشکلات سیاسی خارجی حل کنند و غفوریفرد گفت، ما را نمیتوان با دیگر کشورها مقایسه کرد. ما کشوری ایدئولوژیک هستیم که قانون اساسی ما بر اساس اسلام است و رؤوس کلی سیاست خارجی را ولیفقیه تعیین و هدایت میکند.
خباز نیز گفت، ما تا الان به حزب فراگیر و جامعی در کشور نرسیدهایم. احزاب زیادی داریم اما حزبی فراگیر نداریم که مثلا بیست میلیون نفر عضو آن باشند. اگر در چارچوب قانون اساسی چنین حزبی تشکیل شود میتوان با آن کشور را اداره کرد.
المیادین گفت، خب الان هم عملا در ایران دو جریان اصلی هستند. که بعد از دولت اصلاحات، این دو جریان رقابت کردهاند. یک بار این حزب و یک بار حزب دیگر در انتخابات پیروز میشود. آیا این وضعیت را نمیتوان اینطور دید که فقط دو حزب اصلی هستند و برخی دیگر زیر پرچم یا سایه این دو هستند.
خباز گفت، فرق [این دو جریان]، در اداره کشور است. از جمله تفاوت دیدگاه در مسائل اصلی میان دو کشور مثلا حقوق شهروندی است. مثلا در احزاب دوره دولت اصلاحات، احزاب مختلفی بودند. همهشان اصلاحطلب بودند اما اختلافات زیادی بین خود در خصوص مسائل مختلف مهم مثل سیاست خارجی داشتند اما فقط در حمایت از رئیس دولت اصلاحات، اتفاق نظر داشتند. مشارکت اسلامی، همبستگی و احزاب دیگر، اینها دارای اختلافات بودند. حتی برخی از این احزاب از رئیس اصلاحات هم عبور کردند. خلاصه کلام اینکه چهل حزب زیر عبای اصلاحطلبی دارای خط مشی هستند اما دارای اختلاف هم هستند.
المیادین از غفوریفرد پرسید، آیا احزاب اصولگرا به طور کلی نامنسجم هستند؟ و او گفت، بحث حزب از جناح سیاسی متفاوت است. المیادین پرسید، خب در نهایت این احزاب هستند که جریانها را تشکیل میدهند. غفوری فرد پاسخ داد، ما الان در خانه احزاب حدود پنجاه حزب اصولگرا داریم که هر چند در بسیاری از موارد دچار اختلاف نظر هستند اما در خصوص موضع کلی جریان اصولگرایی، متحد هستند. مثلا در انتخابات ریاست جمهوری اصلاحطلبان آقای جهانگیری را داشتند و اصولگرایان قالیباف را داشتند. مشکل اصلی شاید این نباشد که تعداد احزاب زیاد است اما مشکل اصلی این است که یک یا دو یا سه حزب قوی وجود ندارد که تأثیرگذار در مسائل کلی باشند.
درباره نقش اجتماعی احزاب ، خباز گفت، بله نقش دارند اما وقتی تعدادشان زیاد است، اثرشان کم میشود . من مثال هیئتهای مذهبی را زدم. وقتی انتظار داریم که اثر داشته باشند، باید حمایت هم از آنها بشوند. برای کارهای بزرگ، احزاب بزرگ هم نیاز است. حزب اثرگذار باید حزبی باشد که مثلا پنج میلیون عضو داشته باشد.
المیادین در پایان پرسید که آیا مردم به احزاب اعتماد دارند؟ و خباز گفت، اشاره کردم. ما یک ذهنیت منفی در جامعه در قبال احزاب داریم که ریشههای آن به قبل از انقلاب باز میگردد.
نظر شما